پیش نوشت های یک نویسنده آماتور

اولین یادداشت های یک نویسنده گمنام درباره کتابها، فیلمها و بقیه ملحقات

پیش نوشت های یک نویسنده آماتور

اولین یادداشت های یک نویسنده گمنام درباره کتابها، فیلمها و بقیه ملحقات

من باید از من فرمان بگیره

جمعه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۲۸ ب.ظ

یادمه توی دبیرستان وقتی میخواستن مفهوم «نفس» یا «من» رو توضیح بدن می گفتن مثلا آدم از 5 سالگی تا سن 20 سالگی تا حد زیادی بدنش یا اخلاق یا تفکراتش تغییر میکنه ولی تمام طول عمرش یه تصور واحدی از خودش داره یعنی هویتش برای خودش ثابته. خب این یه مثال ساده و خوبی بود و به نظر من کاملا مفهوم رو می رسوند اما جدیدا متوجه شدم که قضیه خیلی عمیق تر از این حرفاست.


از وقتی که دفاع کردم و دیگه هیچ فشار بیرونی روم نیست . ( شرکت حساب نیست، دیگه جزء روزمرگی هام شده ) تصمیم گرفتم که خودم برای خودم برنامه بذارم و مثلا ارتقا پیدا کنم. مثل کتاب خوندن، قرآن و تفسیرش رو خوندن، باشگاه، رژیم و رقص ، قرارهای اخلاقی و کنترل روی ذهن. البته قبلا هم از این کارها میکردم ولی زمان درس خوندن و دانشگاه رفتن یه فرقی با الان داشت و اون اینه که برای فرار از درس و تکلیف و پروژه ، اینجور برنامه هام برام خیلی جذاب بود و بسیار بهشون پایبند بودم ولی الان قضیه فرق کرده. 

 فرقش اینجاست که دیگه خودمم و خودم. هیچ فشاری روم نیست. حالا دیگه برام مثل قبل جذابیت نداره و اینکه برم سراغشون برام سخت شده ، دقیقا در این نقطه است که قضیه کنترل کردن خود آدم پیش میاد. 


مثلا تصمیم میگیرم تا یه هفته به یه مسئله خاص فکر نکنم یا فیلم نبینم یا ورزش کنم . یه دفه به خودم میام و میبینم انگار  هیچ کنترلی روی خودم ندارم 

مثلا در حالیکه واقع دوست دارم دراین لحظه برم فلان کتاب رو بخونم این کار رو نمی کنم!!!!! 

انگار که چند نفر توی من هستن

دقیقا همونطور که مثلا به برادرزاده ام میگم به فلان چیز دست نزن و یا فلان کار رو نکن و اون گوش نمیده به خودمم میگم مثلا 7 ساعت آهنگ گوش نده یا امروز فلان کار رو بکن و گوش نمیدم


خیلی عجیبه . تازه واسه مسائل فیزیکی  اوضاع بهتره . اگه کار به مسائل انتزاعی و ذهنی برسه که رسما هیچ کاره ام. انگار یه تناقض و پاداروکس توی منه. کافیه تصمیم بگیرم عصبانی نشم یا اگه عصبانی شدم حرف نزنم، انگار نه انگار ، انگار اصلا من اونجا نیستم. 


با این اوصاف قضیه من خیلی عمیق و خیلی عجیبه . اینکه انگار آدم یه واحد یک پارچه نیست و درون خودش دوگانگی و چندگانگی داره 

اصلا وقتی میگم من دقیقا نمیدونم منظورم چیه؟؟؟؟

  • نویسنده آماتور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">