پیش نوشت های یک نویسنده آماتور

اولین یادداشت های یک نویسنده گمنام درباره کتابها، فیلمها و بقیه ملحقات

پیش نوشت های یک نویسنده آماتور

اولین یادداشت های یک نویسنده گمنام درباره کتابها، فیلمها و بقیه ملحقات

شکواییه علیه آدمای مهربون

يكشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۳ ب.ظ

پیش نوشت : این مطلب کاملا بر اساس تجربه های شخصیه و حتما سلیقه و حال و حوصله تاثیر خیلی زیادی روش گذاشته و هیچ ادعایی برای درستی اش ندارم . صرفا دارم نظرم رو میگم.

توی ذهن من آدم مهربون کسیه که چند تا ویژگی داشته باشه:

اول اینکه با عرضه باشه. یعنی بلد باشه که بهت لطف کنه . از چه راه و چه جوری. 

بعد باید با اعتماد به نفس باشه و خجالتی نباشه تا بتونه بهت کمک کنه یا وقتی که مثلا حالت بد باشه جرئت داشته باشه بیاد نزدیک. 

مهمتر از همه اینکه حسن نیت داشته. یعنی آدم خوبی باشه و دلش بخاد که بهت خوبی کنه. 

اینایی که گفتم کاملا ویژگی های یه آدم توانمنده. یعنی کسی که میتونه گلیمش رو از آب بکشه بیرون. اصولا یه آدم باید اول کامل بتونه خودش رو هندل کنه بعد بیاد سراغ مهربونی کردن به بقیه وگرنه با وجود نیت خوبی که داره بیشتر دست و پاگیر آدما میشه و حرصشون رو درمیاره. 

داشتن این ویژگی ها یا به اصطلاح من یه آدم توانمند بودن مسلما یه سری اثرات جانبی هم داره از جمله اینکه به نظرات و عقاید خودشون خیلی پای بند هستن. به راحتی نظرشون عوض نمیشه. 

دوم اینکه معمولا روابطشون یه طرفه است. یعنی اینطور نیست که اونقدر که به دیگران کمک میکنن از دیگران هم کمک بگیرن. مثلا کسایی که خیلی خوب پیشنهاد میدن یا مثلا درد دلت رو خوب می شنون خودشون هیچ وقت حرفاشون رو نمیگن یا اگه خیلی تو کارات بهت کمک می کنن اصلا توی کاراشون تو رو راه نمیدن. ( این یه طرفه بودن خیلی منو آزار میده و توی عیبها هم خیلی به چشم من میاد. مثلا کسی که خیلی انتقاد می کنه از دیگران، خودش اصلا تحمل انتقاد نداره. یا مثلا با خودش فکر نمیکنه که خب من این همه از عالم و آدم عیب می گیرم (حتی با نیت خوب و به هدف درست کردن نه فقط فرستادن انرژی منفی) طبیعیه که دیگران هم از من عیب بگیرن یا گوشزد کردن کم و کاستی ها کار خوبیه بذار دیگران هم این کار رو در حق من انجام بدن، احتمالا یه بار بعدا درباره اش بنویسم. )

البته این بدون توقع بودن از روابط درجه دوم و سومه اصلا وقتی میگم آدم مهربون منظورم یه درجه غریبه تره مثلا همکلاسی و دوست و همکار و فامیل نسبتا دور. وگرنه حتما آدم از فامیل درجه یکش یه انتظار دیگه ای داره. 

خب این شاید توی نگاه اول خوب به نظر برسه .  کم توقع بودن مگه بده ؟ همه کائنات بهت میگن اگه می خای راحت زندگی کنی از کسی توقع نداشته باش. در جواب این باید بگم که بله خوبه ولی برای خود اون آدم. برای اطرافیان وقتی بد میشه که اصلا اجازه کمک کردن نمیده . ینی من به عنوان یه دوست احساس اضافه بودن میکنم. احساس سرخر بودن توی زندگی اون آدم. فکر میکنم من اصلا نمیتونم بهش کمک کنم. اون اینهمه به من کمک میکنه ولی من چی؟ در حالیکه میتونم و این تقصیر اون آدمه که منو راه نمیده

این ویژگی باعث میشه دافعه ایجاد بشه برای من و من از اون آدم فاصله بگیرم. دقیقا اتفاقی که برای من و همکارم افتاد.آدم خیلی خوب و مهربون و عاقل و مذهبیه ولی این یه طرفه بودن رابطه من رو دلسرد کرد و باعث شد دیگه کمک های اون برای من دلچسب نباشه. 

این ویژگی ها رو توی چند نفر از اطرافیانم دیدم . یعنی مطمئنم اخلاق اون فرد خاص نیست ولی باز هم نمیشه گفت که یه قانون کلیه. بخاطر همین مثل اول متن باز هم میگم این نوشته ام کاملا بر اساس تجربه های شخصیه و هر گونه انتقادی نسبت بهش پذیرفته است. 

  • نویسنده آماتور

نظرات  (۲)

تا حالا از این زاویه به موضوع نگاه نکرده بودم. این که شاید مستقل بودن و کمک نخواستن از اطرافیان، ممکنه اون ها را ناراحت کنه تا خوشحال. 
میدونم. یه کم عجیبه . نگاه معکوس داشتن ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">